کلمه جو
صفحه اصلی

رفاقه

لغت نامه دهخدا

رفاقة. [ رَ ق َ ] (ع مص ) همراهی کردن . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ). رفیق گشتن مرد. (از اقرب الموارد). رجوع به رِفاقَت شود.


رفاقة. [ رُ ق َ ] (ع اِ) گروه همسفر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به رِفقَة و رِفاق شود.



کلمات دیگر: