کلمه جو
صفحه اصلی

رگ آور

لغت نامه دهخدا

رگ آور. [ رَ وَ ] (ص مرکب ) پررگ . قوی :
سرخ است و سطبر است و رگ آورگردن
آری چو چنین است چه شاید کردن .

سوزنی .




کلمات دیگر: