رگدار. [ رَ ] (نف مرکب ) عرق و شرابی که با کمی آب ممزوج شده باشد. || پارچه ٔ بافته شده که بعضی از نخهای آن بافته نشده باشد. || طفل بدکار و بدعمل . || غیور و باغیرت . (ناظم الاطباء).
رگدار
لغت نامه دهخدا
کلمات دیگر:
رگدار. [ رَ ] (نف مرکب ) عرق و شرابی که با کمی آب ممزوج شده باشد. || پارچه ٔ بافته شده که بعضی از نخهای آن بافته نشده باشد. || طفل بدکار و بدعمل . || غیور و باغیرت . (ناظم الاطباء).