کلمه جو
صفحه اصلی

رؤاس

لغت نامه دهخدا

رؤاس . [ رُ آ ] (اِخ ) ابن دالان بن سابقة... ابن نوف بن همدان . (از اللباب فی تهذیب الانساب ).


رؤاس . [ رُ آ ] (اِخ ) حرث بن کلاب بن ربیعةبن عامربن صعصعةبن قیس عیلان است . (از اللباب فی تهذیب الانساب ). و چند تن بدو منسوبند.



کلمات دیگر: