روح آباد. (اِخ )نام محله ای است به مغرب سمرقند، و قبر تیمور در مدرسه ٔ محمد سلطان نواده ٔ تیمور به همان محله ، و قبر محمد سلطان نیز به همان مدرسه است . (یادداشت مؤلف ).
روح آباد
لغت نامه دهخدا
روح آباد. (اِخ ) دهی است از دهستان دربقاضی بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور واقع در 15هزارگزی جنوب خاوری نیشابور. منطقه ای است جلگه ای و هوایی گرم دارد. سکنه ٔ آن 506 تن است که مذهب تشیع دارند و به ترکی و فارسی سخن میگویند. آب آن از قنات تأمین میشود و محصول آن غلات ، و شغل مردم مالداری است و راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
روح آباد. (اِخ ) دهی است از دهستان ریوند بخش حومه از شهرستان نیشابور، واقع در 6 هزارگزی باختر نیشابور. منطقه ای است جلگه ای و آب و هوایی معتدل دارد. سکنه ٔ آن 506 تن است که مذهب تشیع دارند و به ترکی و فارسی سخن میگویند. آب آن از قنات تأمین میشود و محصولش غلات و شغل مردم زراعت و مالداری است و راه اتومبیلرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
روح آباد. (اِخ ) دهی است از دهستان رودبار بخش معلم کلایه ٔ شهرستان قزوین واقع در 42هزارگزی باختر معلم کلایه و 52هزارگزی راه عمومی . در دامنه واقع است و آب و هوایی معتدل دارد. سکنه ٔ آن 62 تن است که مذهب تشیع دارند و به لهجه ٔ تاتی فارسی سخن می گویند. آب آن از رودخانه ٔ خارارود تأمین میشود و محصولش غلات و چغندر قند و زغال اخته و لبنیات ، و شغل مردم زراعت و گله داری و جاجیم بافی است و راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).