کلمه جو
صفحه اصلی

رودآباد

لغت نامه دهخدا

رودآباد. (اِخ ) ده کوچکی است از بخش سمیرم بالا از شهرستان شهرضا واقع در 35هزارگزی جنوب غربی سمیرم و متصل به راه حنا برودآباد. در دامنه ٔ کوه واقع است و هوایی معتدل دارد. سکنه ٔ آن 50 تن است که مذهب تشیع دارند و به لهجه ٔ لری سخن میگویند. آب آن از چشمه تأمین میشود و محصولش غلات ، و شغل اهالی زراعت است و راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).


رودآباد. (اِخ ) دهی است از دهستان رحمت آباد بخش رودبار از شهرستان رشت واقع در 17هزارگزی شمال شرقی رودبار و50هزارگزی رستم آباد. کوهستانی است و هوای معتدل دارد. سکنه ٔ آن 61 تن است که مذهب تشیع دارند و به ترکی و کردی و فارسی تکلم می کنند. آب آن از چشمه و سفیدرود تأمین میشود. محصولش برنج و زیتون ، و شغل اهالی زراعت و مکاری است و راه مالرو دارد. ده کوچک ایلات اوبه جزء رودآباد منظور شده است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).



کلمات دیگر: