کلمه جو
صفحه اصلی

رودخیز

لغت نامه دهخدا

رودخیز. (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان اندوهجرد بخش شهداد از شهرستان کرمان واقع در30هزارگزی جنوب شهداد و در سر راه فرعی گوک به شهداد. دارای 5 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).


رودخیز. (نف مرکب ، اِ مرکب ) سیل . (آنندراج ) (غیاث اللغات ) :
ز باران دشتها را رودخیز است
ز سرما دام و دد را زو گریز است .

(ویس و رامین ).


|| موج . (آنندراج ) (غیاث اللغات ).
- ناله ٔ رودخیز ؛ ناله ای که بسیار حزین و غم انگیز باشد و از شنیدن آن سیل اشک از دیدگان جاری شود :
به زیر و بم ناله ٔ رودخیز
گهی نرم زد زخمه و گاه تیز.

نظامی .




کلمات دیگر: