روز برآمد. [ ب َ م َ ] (اِ مرکب ) هنگام طلوع آفتاب . وقت برآمدن روز : سیصد مرد را از شارستان بکشت از وقت روز برآمد تا نیمروز و غارت کردند و رفت آنچه رفت . (تاریخ سیستان ).
روز برآمد
لغت نامه دهخدا
کلمات دیگر:
روز برآمد. [ ب َ م َ ] (اِ مرکب ) هنگام طلوع آفتاب . وقت برآمدن روز : سیصد مرد را از شارستان بکشت از وقت روز برآمد تا نیمروز و غارت کردند و رفت آنچه رفت . (تاریخ سیستان ).