زأکان . [ زَ ءَ ] (ع مص ) خرامیدن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). جوهری و صاحب لسان این ماده را نیاورده اند و صاغانی گوید: زاکان تبختر است . (تاج العروس ).
زأکان
لغت نامه دهخدا
کلمات دیگر:
زأکان . [ زَ ءَ ] (ع مص ) خرامیدن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). جوهری و صاحب لسان این ماده را نیاورده اند و صاغانی گوید: زاکان تبختر است . (تاج العروس ).