زار آمدن . [ م َ دَ ] (مص مرکب ) زار آمدن کار؛ زار شدن . نابسامان شدن و آشفته گشتن آن : شهنشاه را کار زار آمدی ز خاقان و فغفور یار آمدی .فردوسی .