کلمه جو
صفحه اصلی

زانو به دل برنهادن

لغت نامه دهخدا

زانو به دل برنهادن . [ ب َ دِ ن َ / ن ِ دَ ] (مص مرکب ) پاس داشتن مانند گربه ای که پاس موش را میدارد. (ناظم الاطباء) :
که چون گربه زانو بدل برنهند
و گر صیدی افتد چو سگ برجهند.

سعدی (بوستان ).




کلمات دیگر: