کلمه جو
صفحه اصلی

زئوس آمن

لغت نامه دهخدا

زئوس آمن . [ زِ س ِ آم ْ م ُ ] (اِخ ) زئوس . خدای بزرگ معبد آمن . در کتاب ایران باستان آمده : یونانیان غالباً خدای بزرگ هر ملتی را زئوس و رومیان ژوپیتر می گفتند... و بدین مناسبت رب النوع بزرگ آمون را هم ژوپیتر نامیده اند. (ایران باستان ج 2 ص 1353). رجوع به کتاب ایران از آغاز تا اسلام تألیف گیرشمن ترجمه ٔ دکتر معین ص 212 شود.


زئوس آمن . [ زِ س ِ آم ْ م ُ ] (اِخ ) نامی است که کاهن معبد آمن به اسکندر (پس از فتح مصر) داد. در ایران باستان آمده : اسکندر وقتی در مقدونیه بود خود را پسر زئوس میدانست ، بعد که از مصر به معبد آمون رفت کاهن آن برای چاپلوسی ، او را ژوپیتر آمون خواند. (ایران باستان ج 2 ص 174). در کتاب ایران از آغاز تا اسلام تألیف گیرشمن ترجمه ٔ دکتر معین ص 312 آمده : اسکندر، چون مصر، که مردم آن سلطنت را جز از گوهر الهی نمی پذیرفتند و ایران را، که پادشاه آن می بایست نشانی از خدا باشد، فتح کرد و زاوش آمن او را پسرش شناخت ، الوهیت خود را اعلام داشت . رجوع به زئوس شود.



کلمات دیگر: