زرفان . [ زَ ] (اِ) پیر فرتوت کهن سال بود. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مصحف زرمان . (حاشیه ٔ برهان چ معین ).
زرفان
لغت نامه دهخدا
زرفان . [ زَ ] (اِخ ) نام ابراهیم . (از برهان ) (از آنندراج ). نام ابراهیم خلیل . (ناظم الاطباء). براساسی نیست و رجوع به زربان و زروان شود.
کلمات دیگر: