زغزغ . [ زَ زَ ] (ع ص ) مردم سبک و چست . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || تهمت کرده در حسب و نسب . (از اقرب الموارد).
زغزغ
لغت نامه دهخدا
زغزغ . [ زُ زُ ] (اِ) احساس ناملایم در زخم و جراحت و جای سوختگی . (ناظم الاطباء).
زغزغ . [ زُ زُ ] (ع اِ) مرغی است . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (ص ) کوتاه بالای خرد و حقیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). مردم کوتاه بالا. (ناظم الاطباء). || دلو کوچک . (منتهی الارب ) (آنندراج ). دول کوچک . (ناظم الاطباء). || کودک . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد ).
کلمات دیگر: