کلمه جو
صفحه اصلی

زودرام

لغت نامه دهخدا

زودرام . (ص مرکب ) آنکه بزودی رام شود. (آنندراج ) :
آن مرغ زودرام که آوردمش کمین
دام فریب آب که و دانه ٔ که بود.

وحشی (از آنندراج ).




کلمات دیگر: