زودنقد. [ ن َ ] (ص مرکب ) کنایه از توانگر بسیارمال و صاحب جمعیت باشد. (برهان ) (آنندراج ) (از فرهنگ فارسی معین ). که در ادای زر، مکث نکند. (آنندراج ).توانگر و مالدار و دارای پول نقد. (ناظم الاطباء).
زودنقد
لغت نامه دهخدا
کلمات دیگر:
زودنقد. [ ن َ ] (ص مرکب ) کنایه از توانگر بسیارمال و صاحب جمعیت باشد. (برهان ) (آنندراج ) (از فرهنگ فارسی معین ). که در ادای زر، مکث نکند. (آنندراج ).توانگر و مالدار و دارای پول نقد. (ناظم الاطباء).