کلمه جو
صفحه اصلی

سر فرودآمدن

لغت نامه دهخدا

سر فرودآمدن . [ س َ ف ُ م َ دَ ] (مص مرکب ) تعظیم کردن . تواضع نمودن . منقاد بودن :
تو آن نه ای که بهر در سرت فرودآید
نه جای همت عالی است پایه ٔ نازل .

سعدی .




کلمات دیگر: