کلمه جو
صفحه اصلی

سر و بند

لغت نامه دهخدا

سر و بند. [ س َ رُ ب َ ] (اِ مرکب ،از اتباع ) عهد و عصر. در محاوره گویند که فلان کار در سر و بند فلان پادشاه واقع شد. (غیاث ) (آنندراج ).



کلمات دیگر: