کلمه جو
صفحه اصلی

سقاه

لغت نامه دهخدا

سقاة. [ س ُ ] (ع اِ) ج ِ ساقی . آب دهنده . (منتهی الارب )(آنندراج ) (دهار) : و خنیاگران و سقاة بترتیب ایستاده . (جهانگشای جوینی ). رجوع به سقات شود.



کلمات دیگر: