کلمه جو
صفحه اصلی

شداً

لغت نامه دهخدا

شداً.[ ش َ دَن ْ ] (ع اِ) بقیه ٔ قوت . (از اقرب الموارد). || طرف چیزی . (از اقرب الموارد). طرفی و حد هر چیزی . (منتهی الارب ). || حدت و تیزی . (ناظم الاطباء). || گرمی . (منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد). || نوک . (ناظم الاطباء).



کلمات دیگر: