کلمه جو
صفحه اصلی

شفیعآباد

لغت نامه دهخدا

شفیعآباد. [ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بخش شهریار شهرستان تهران . سکنه ٔ آن 303 تن . آب آن از قنات است . محصول عمده غلات و صیفی و چغندرقند و انگور میباشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


شفیعآباد. [ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ خاوری شهرستان رفسنجان . سکنه ٔ آن 300 تن . آب آن از قنات است . محصول عمده ٔ آن غلات ، پسته ، پنبه و لبنیات است . راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


شفیعآباد. [ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان قزوین . سکنه ٔ آن 367 تن . آب آن از قنات است . محصول عمده آن غلات و بنشن و بادام . صنایعدستی زنان گلیم و جوراب بافی میباشد. راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).


شفیعآباد. [ ش َ ] (اِخ ) دهی از بخش شهداد شهرستان کرمان . سکنه ٔ آن 195 تن . آب آن از قنات . محصول عمده ٔ آنجا غلات و حبوب و خرما. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).


شفیعآباد. [ ش َ ] (اِخ ) دهی از دهستان آزادوار بخش جغتای شهرستان سبزوار. سکنه ٔ آن 176 تن . آب از قنات است . محصول عمده غلات و پنبه و زیره است . راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


شفیعآباد. [ ش َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ریوند بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور. سکنه ٔ آن 106 تن . آب از قنات است . محصول عمده غلات است . راه ماشین رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


شفیعآباد. [ ش َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کنار بخش بردسکن شهرستان کاشمر. سکنه ٔ آن 2035 تن . آب از قنات است . محصول عمده غلات ، پنبه ، زیره ، منداب ، بنشن و میوه است . راه ماشین رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


شفیعآباد. [ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان اشکور پایین بخش رودسر شهرستان لاهیجان . سکنه ٔ آن 195 تن . آب آن از چشمه سار و محصول عمده غلات ، بنشن ، پشم ، لبنیات و عسل است . اکثر سکنه در فصل زمستان برای تأیین معاش به گیلان میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2).


شفیعآباد. [ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فندرسک بخش رامیان شهرستان گرگان . سکنه ٔ آن 510 تن . آب از رودخانه و چشمه . محصول عمده برنج ، غلات ، توتون سیگار، صیفی ، لبنیات . صنایعدستی زنان شال و کرباس بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).



کلمات دیگر: