کلمه جو
صفحه اصلی

شلقه

لغت نامه دهخدا

شلقة. [ ش ِ / ش َ ق َ ] (ع اِ) بیضه ٔ سوسمار که می نهد. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء).


شلقة. [ ش ِ / ش َ ل َ ق َ ] (ع اِ) کوبه و میخکوب چوبین . (ناظم الاطباء). کوبه که بدان چیزی را شکنند. (آنندراج ) (منتهی الارب ). || چابک سوار. (ناظم الاطباء). || کسی که اسب را تربیت کند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).


شلقة.[ ش ِ ق َ ] (ع اِ) کارد. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)(آنندراج ) (از اقرب الموارد). رجوع به شلطاء شود.



کلمات دیگر: