کلمه جو
صفحه اصلی

صحرابر

لغت نامه دهخدا

صحرابر. [ ص َ ب ُ ] (نف مرکب ) تیزرو. تندرو. سریعالسیر :
پیوسته مرا زیر ران هیونی
صحرابر و دریاگذار دارد.

مسعودسعد.




کلمات دیگر: