کلمه جو
صفحه اصلی

صحرارو

لغت نامه دهخدا

صحرارو. [ ص َ رَ / رُو] (نف مرکب ) صحراگرد. صحرائی . بیابانی :
کرد صحرارو بیابانی
چون ازو یافت آن تن آسانی .

نظامی .


و رجوع به صحرائی و صحرانشین شود.


کلمات دیگر: