صدارة. [ ص ِ رَ ] (اِخ ) قریه ای است به یمامه . (منتهی الارب ). قریه ای است به یمامه مر بنی جعده را. (معجم البلدان ).
صداره
لغت نامه دهخدا
صدارة. [ ص ِ رَ ] (ع مص ، اِمص ) رجوع به صدارت شود.
کلمات دیگر:
صدارة. [ ص ِ رَ ] (اِخ ) قریه ای است به یمامه . (منتهی الارب ). قریه ای است به یمامه مر بنی جعده را. (معجم البلدان ).
صدارة. [ ص ِ رَ ] (ع مص ، اِمص ) رجوع به صدارت شود.