صمغالخطمی . [ ص َ غُل ْ خ ِ / خ َ می ی ] (ع اِ مرکب ) سرد و تر بود. بستگی را ساکن گرداند و شکم ببندد و نافع بود جهت صفراوی .
صمغالخطمی
لغت نامه دهخدا
کلمات دیگر:
صمغالخطمی . [ ص َ غُل ْ خ ِ / خ َ می ی ] (ع اِ مرکب ) سرد و تر بود. بستگی را ساکن گرداند و شکم ببندد و نافع بود جهت صفراوی .