نیکبخت، خوشاقبال، خوششانس، بختیار، نیکاختر، خوشبخت، پیشانیسفید، طالعور، ≠ بیطالع، بدبخت، بداقبال
طالعمند
مترادف و متضاد
لغت نامه دهخدا
طالعمند.[ ل ِ م َ ] (ص مرکب ) صاحب اقبال . بختور. طالعور. (آنندراج ). بختیار. آنکه بخت نیک همواره یار او باشد.
کلمات دیگر: