طاهرآباد. [ هَِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان دشتابی بخش بوئین شهرستان قزوین . در 30هزارگزی شمال باختری بوئین و 18هزارگزی راه عمومی . سکنه ٔ آن 40 تن است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
طاهرآباد
لغت نامه دهخدا
طاهرآباد. [ هَِ ] (اِخ ) دهی از دهستان برج اکرم بخش فهرج شهرستان بم . در دوهزارگزی باختر فهرج و یکهزارگزی شوسه ٔ بم به زاهدان . جلگه ، گرمسیر، مالاریائی . با 66 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات و خرما و حنا. شغل اهالی زراعت و راه آن فرعی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
طاهرآباد. [ هَِ ] (اِخ ) دهی از دهستان برکال بخش بردسکن شهرستان کاشمر، در 280هزارگزی جنوب خاوری بردسکن سر راه مالرو عمومی بردسکن . جلگه و گرمسیر است . 101 تن سکنه دارد. آب آن از قنات . محصول آنجا غلات و پنبه و زیره ٔ سبز و منداب . شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
طاهرآباد. [ هَِ ] (اِخ ) دهی از دهستان مرکزی بخش بیارجمند شهرستان شاهرود. در 20هزارگزی خاور بیار و 6هزارگزی دستجرد. کوهستانی و معتدل . با 30 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات و تنباکو و پنبه . راه آن مالرو است . از بیار اتومبیل در فصل مقتضی می توان برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
طاهرآباد. [ هَِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پائین ولایت بخش حومه ٔ شهرستان تربت حیدریه . در 5هزارگزی خاور تربت حیدریه و 5هزارگزی جنوب شوسه ٔ عمومی دولت آباد به تربت حیدریه . جلگه و معتدل . با 204 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات و چغندر و پنبه و تریاک . شغل اهالی زراعت و گله داری و کرباس بافی و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
طاهرآباد. [ هَِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خانکوک بخش حومه ٔ شهرستان فردوس در 15هزارگزی شمال باختری بشرویه و14هزارگزی شمال باختری شوسه ٔ عمومی فردوس به طبس . جلگه ، گرمسیر. با 120 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات و پنبه و ارزن . شغل اهالی زراعت و مالداری و راه آن مالرو است . اهالی برای آب مشروبی آب انبارهائی درست کرده اند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
طاهرآباد. [ هَِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان درزآب بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. در 20هزارگزی شمال باختری مشهد و 2هزارگزی خاور راه مشهد به ارداک . جلگه ، معتدل . با 44 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات و چغندر و عدس . شغل اهالی زراعت و مالداری و راه آن اتوموبیل رو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
طاهرآباد. [ هَِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سنگان بخش رشخوار شهرستان تربت حیدریه در 27هزارگزی جنوب باختری رشخوار سر راه مالرو عمومی جنگل به رشخوار. جلگه ، گرمسیر. با 75 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات و پنبه . شغل اهالی زراعت و گله داری و کرباس بافی و قالیچه بافی است . راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
طاهرآباد. [ هَِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کمازان شهرستان ملایر در 20هزارگزی جنوب خاوری شهر ملایر. کنار راه شوسه ٔ ملایر به اراک . جلگه و سردسیر. با 49 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آن غلات و صیفی . شغل اهالی زراعت و صنایع دستی ، قالی بافی و راه آن اتومبیل رو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
طاهرآباد. [ هَِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نهارجانات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند، در 33هزارگزی جنوب خاوری بیرجند. دامنه و معتدل . با 8 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آن غلات . شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
طاهرآباد. [ هَِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان سیاه رود بخش افجه ٔ شهرستان تهران ،در 31هزارگزی جنوب خاوری گلَندُوَک و دوهزارگزی جنوب راه شوسه ٔ دماوند به تهران . دامنه و سردسیر. با 186 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ سیاهرود. محصول آن غلات و بنشن و میوه جات و قلمستان . شغل اهالی زراعت و راه آن ماشین رو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
طاهرآباد. [ هَِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان زنجان . در 18هزارگزی شمال زنجان . کوهستانی و سردسیر با 395 تن سکنه . آب آن از قنات و چشمه . محصول آنجا غلات . شغل اهالی زراعت و مکاری و کرباس بافی است . راه آن مالرو است . و در فصل خشکی اتومبیل میرود. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).
طاهرآباد. [ هَِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مشیز شهرستان سیرجان در 2 هزارگزی شمال مشیز و 2هزارگزی باختر راه شوسه ٔ کرمان به سیرجان . کوهستانی و سردسیر. با 91 تن سکنه . آب آن ازقنات . محصول آنجا غلات و حبوبات . شغل اهالی زراعت . راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
طاهرآباد. [ هَِ ] (اِخ ) دیهی است از دیهات بین راه سرخس و مرو. (حبیب السیر) و رجوع به ترجمه ٔ تاریخ ادبیات ایران تألیف براون ج 4 ص 52 شود.
طاهرآباد. [ هَِ ] (اِخ ) موضعی است در غربی دستجرد، از نواحی شمالی باطلاق نمکزار.
طاهرآباد. [ هَِ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان بهنام عرب بخش ورامین شهرستان تهران . در 13هزارگزی جنوب خاوری ورامین و 2هزارگزی راه آهن و شوسه ٔ ورامین به سمنان . جلگه و معتدل و مالاریائی . با 76 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات و صیفی کاری و چغندرقند. شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
طاهرآباد. [ هَِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان باغین بخش مرکزی شهرستان کرمان . در دوهزارگزی جنوب کرمان ، سر راه فرعی زرند به کرمان . جلگه و معتدل . با 50 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات و تریاک و میوه جات . شغل اهالی زراعت ، صنایع دستی و قالی بافی . راه آن فرعی است . مزرعه رعبه جزء این ده است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
طاهرآباد. [ هَ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دینور بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاهان . در 28هزارگزی شمال باختری صحنه و 5هزارگزی باختر شوسه ٔ کرمانشاه و سنقر. دشت سردسیر. با 395 تن سکنه . آب آن از رودخانه ٔ کرتویچ . محصول آنجا غلات و حبوبات و تریاک و توتون و چغندرقند. شغل اهالی زراعت است . تابستان اتومبیل میتوان برد. دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
طاهرآباد. [ هَِ ] (اِخ ) ده کوچکی است ازدهستان سعیدآباد بخش مرکزی شهرستان سیرجان در 13هزارگزی شمال سعیدآباد. سرراه فرعی خیرآباد به سعیدآباد. با 14 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
طاهرآباد. [ هَِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیزکی بخش حومه ٔ شهرستان مشهد، در 45هزارگزی شمال باختری مشهدو دوهزارگزی شوسه ٔ مشهد به قوچان متصل به کلاته ٔ علیخان . جلگه و معتدل . با 82 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات و چغندر و عدس . شغل اهالی مالداری و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
طاهرآباد. [ هَِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ریوند بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور. در هفت هزارگزی جنوب نیشابور. جلگه و معتدل با 30 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آنجا غلات و تریاک . شغل اهالی زراعت و گله داری و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
طاهرآباد. [ هَِ ] (اِخ ) قریه ای است از توابع کنگاور، در کنار جاده ٔ کنگاور و جوکار واقع میان کنگاور و گودین در 2500 گزی کنگاور.و در فرهنگ جغرافیائی ایران آمده است : دهی است از دهستان کنگاور بخش کنگاور شهرستان کرمانشاهان در هشت هزارگزی خاور کنگاور. کنار راه شوسه ٔ کرمانشاه به تویسرکان . دشت و سرد و معتدل . با 460 تن سکنه . آب آن از رود خرم رود و سیاه گر. محصول آنجا غلات آبی و دیمی واشجار و انگور و تریاک و صیفی . شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).