کلمه جو
صفحه اصلی

عاشقبا

لغت نامه دهخدا

عاشقبا. [ ش ِ ] (اِ مرکب ) نام طعامی است ترش :
پیش از آن دم که مزعفر شکفد همچون گل
داغ او چون حبشی بر رخ عاشقبا بود.

بسحاق اطعمه (دیوان ص 51).




کلمات دیگر: