عرب آباد. [ ع َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بالارخ بخش کدکن شهرستان تربت حیدریه . واقع است در دشت . هوای آن معتدل است . 198 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. شغل اهالی زراعت و گله داری است . صنایع دستی کرباس بافی است . از اسدآباد میتوان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
عرب آباد
لغت نامه دهخدا
عرب آباد. [ ع َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان فعله کری بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان . ناحیه ای است ، واقع در دامنه و سردسیر است و 145 تن سکنه دارد و آب آن از قنات تأمین میشود. محصولات آن غلات و حبوبات و توتون و شغل اهالی زراعت است . صنایع دستی زنان قالیچه و جاجیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
عرب آباد. [ ع َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان فشند بخش کرج شهرستان تهران . ناحیه ای است کوهستانی . سردسیر و 218 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و چشمه سار تأمین میشود. محصولات آن غلات و بنشن ، صیفی و باغات میوه و قلمستان و لبنیات است . شغل اهالی زراعت و گله داری است . صنایع دستی آنها کرباس بافی است . امامزاده ای دارد بنام هاشم . از کاروان سرای عرب آباد کنار شوسه بدانجا ماشین میرود. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
عرب آباد. [ ع َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان یهود بخش طبس شهرستان فردوس . 151 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیائی ج 9).