کلمه جو
صفحه اصلی

عربیه

لغت نامه دهخدا

عربیة. [ ع َ بی ی َ ] (اِخ ) (بمعنی خشک و بی آب و علف در عبری ) در قاموس کتاب مقدس این کلمه را بجای عربستان و سرزمین عرب آورده است و گوید شبه جزیره ای است که در قسمت جنوبی آسیا فیمابین دریای احمر و دریای هند و خلیج فارس واقع است طولش از جنوب بشمال 1300 میل و عرضش در عریضترین قسمتهایش 1500 میل و در اماکنی که عرضش بدین درجه نرسد تخمیناً 900میل است و از جمیع اطراف جز شمال ، دریا آنرا احاطه کرده است . رجوع به عربستان و قاموس کتاب مقدس شود.


عربیة. [ ع َ رَ بی ی َ ] (ص نسبی ) مؤنث عربی . رجوع به عربی شود. || لغت عرب . زبان عرب . || آنچه عرب بدان سخن گوید و تکلم کند. (از اقرب الموارد). || گاه در کتابهای فارسی پیش از نقل بیت یا قطعه از شعر عرب عربیة نویسند، مقصود از آن شعری عربی یا قطعه ای عربی است . (یادداشت مؤلف ).
- علوم عربیة ؛ علوم عربی . دانشها که عرب را بود. ادب عرب . ادبیات عرب .
- نقود عربیة ؛ مسکوک قوم عرب یا ممالک عرب . سکه که نقش کلمات عرب دارد. یا در سرزمین عرب نقش شود یا در سرزمینی که حکومت عرب دارد زده شود. و نیز رجوع به النقود العربیة ص 92 شود.



کلمات دیگر: