کلمه جو
صفحه اصلی

عقرباء

لغت نامه دهخدا

عقرباء. [ ع َ رَ ] (اِخ ) منزلی است در سرزمین یمامه در راه نباج و در نزدیکی قَرقَری ̍، و آن از اعمال عُرض است و از آن قومی از بنی عامربن ربیعه . (از معجم البلدان ).


عقرباء. [ ع َ رَ ] (اِخ ) نام شهر جولان است و آن کوره و ایالتی است از ایالات دمشق . ملوک غسانی در این مکان منزل میکردند. (از معجم البلدان ).


عقرباء. [ ع َ رَ ] (ع اِ) مؤنث عقرب . (منتهی الارب ). عقرب ماده . (از اقرب الموارد). و رجوع به عقرب شود.



کلمات دیگر: