کلمه جو
صفحه اصلی

عمدهالملک

لغت نامه دهخدا

عمدةالملک . [ ع ُ دَ تُل ْ م ُ ] (ع اِ مرکب ) (از: عمدة + ملک ) تکیه گاه ملک و مملکت . این ترکیب به عنوان لقب برای امرا و ارکان دولت بکار میرفت .


عمدةالملک . [ ع ُدَ تُل ْ م ُ ] (اِخ ) حاکم غزنه در عهد چنگیز. وی و برادرش رضی الملک که از ترمذ به غزنه آمده بودند، چون مردم صلاح الدین حاکم غزنه را کشتند، این دو برادر بر آن شهر مستولی شدند و رضی الملک به سلطنت غزنین منصوب گشت . و چندی بعد، شهر غزنه توسط اعظم ملک پسر عمادالدین والی سابق بلخ ، و ملک شیر حکمران کابل از دست عمدةالملک خارج گشت . رجوع به تاریخ جهانگشای جوینی چ لیدن ج 2 ص 194 و تاریخ مغول عباس اقبال ص 60 شود.



کلمات دیگر: