کلمه جو
صفحه اصلی

فالگوش

لغت نامه دهخدا

فالگوش . (اِ مرکب ) عملی که زنان در شب چهارشنبه سوری کنند، و آن ایستادن بر سر چهارراه ها و تفأل و تطیر به گفتار عابرین باشد. (یادداشت بخط مؤلف ). به آواز مردم گوش گذاشته از سخن آنها فال گرفتن . (آنندراج ). رجوع به فال و فال کلند شود.



کلمات دیگر: