فخرآوری . [ ف َ وَ ] (حامص مرکب ) عمل فخرآور. فخرفروشی . تفاخر. مفاخرت : ز رومی و چینی در آن داوری خلافی برآمد به فخرآوری .
نظامی .
رجوع به فخر شود.
فخرآوری .[ ف َ وَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حیات داود بخش گناوه ٔ شهرستان شیراز که در 20 هزارگزی خاور گناوه قرار دارد. جلگه ای معتدل و مرطوب و دارای 300 تن سکنه است . آب آنجا از چاه و محصول عمده اش غلات و خرما و شغل اهالی زراعت است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).