کلمه جو
صفحه اصلی

فرازگرفتن

لغت نامه دهخدا

فرازگرفتن . [ ف َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) پس گرفتن . بازگرفتن . (یادداشت به خط مؤلف ) : غلام را گفت هرچه در آستین دارد فرازگیر. هرچه داشتم همه از من بازگرفت . (تاریخ بیهقی ). رجوع به فراز شود.



کلمات دیگر: