فرهادآباد
لغت نامه دهخدا
فرهادآباد. [ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سارال بخش دیواندره ٔ شهرستان سنندج ، واقع در 54هزارگزی جنوب باختری دیواندره و 21هزارگزی جنوب باختری گاوآهن تو. ناحیه ای است کوهستانی ، سردسیر و دارای 50 تن سکنه . از چشمه مشروب می شود. محصولاتش غلات و لبنیات است . اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
فرهادآباد. [ ف َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان لک بخش قروه ٔ شهرستان سنندج ، واقع در 37هزارگزی شمال باختری قروه ،کنار رودخانه ٔ بای تمر و راه عمومی مالرو قروه به بیجار. ناحیه ای است واقع در دشت ، سردسیر و دارای 50 تن سکنه . از چشمه و رودخانه ٔ بای تمر مشروب می شود. محصولاتش غلات و لبنیات است . اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. و صنایع دستی زنان آنجا قالیچه ، جاجیم و گلیم بافی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
فرهادآباد. [ ف َ ] (اِخ )دهی است از بخش دره شهر شهرستان ایلام ، واقع در پانزده هزارگزی باختر دره شهر و شش هزارگزی شمال راه مالرو ایلام . ناحیه ای است کوهستانی ، گرمسیر و دارای 182 تن سکنه . از رودخانه ٔ سیکان مشروب میشود. محصولاتش غلات ، لبنیات ، برنج و حبوبات است . اهالی به کشاورزی و گله داری گذران میکنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).