کلمه جو
صفحه اصلی

فریدالدهر

لغت نامه دهخدا

فریدالدهر. [ ف َ دُدْ دَ ] (ع ص مرکب ) یگانه ٔ دهر. یکتای روزگار. فرید. بی مانند : درکمال فضل و متانت علم و تبحر در معقول و منقول فریدالدهر و یگانه ٔ روزگار بود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).



کلمات دیگر: