کلمه جو
صفحه اصلی

فکاهه

لغت نامه دهخدا

فکاهة. [ ف ُ هََ ] (ع اِمص ) خوش منشی و لاغ . (منتهی الارب ). مزاح برای انبساط نفس . (از اقرب الموارد).


فکاهة. [ف َ هََ ] (ع مص ) فکاهه . خوش طبع و خوش منش گردیدن . (منتهی الارب ). خوش منش شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ترتیب عادل بن علی ). || بشگفت آمدن از چیزی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).



کلمات دیگر: