کلمه جو
صفحه اصلی

فیروزرای

لغت نامه دهخدا

فیروزرای . (ص مرکب ) آنکه فکرش بر دیگران برتری دارد. آنکه دیگران از او اطاعت کنند :
چه فرمایدم شاه فیروزرای
که فرمان فرمانده آرم بجای .

نظامی .




کلمات دیگر: