کلمه جو
صفحه اصلی

فیروزفالی

لغت نامه دهخدا

فیروزفالی . (حامص مرکب ) مبارکی . میمنت . خوشی . خجستگی . فرخندگی . فال نیک :
مخالف شکن شاه پیروزبخت
به فیروزفالی درآمد به تخت .

نظامی .


به پایان شد این داستان دری
به فیروزفالی و نیک اختری .

نظامی .




کلمات دیگر: