کلمه جو
صفحه اصلی

قرآباد

لغت نامه دهخدا

قرآباد. [ ق ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ملکاری بخش سردشت شهرستان مهاباد. واقع در 6 هزارگزی شمال باختر سردشت و یکهزارگزی شمال راه ارابه رو بیوران به سردشت . موضع جغرافیایی آن کوهستانی جنگلی و معتدل سالم است . سکنه ٔ آن 146 تن ، آب آن از چشمه و محصول آنجا غلات ، توتون ، مازوج و کتیرا و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).


قرآباد. [ ق ُ ] (اِخ ) نام اصلی آن علی آباد مران است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).



کلمات دیگر: