اساساً، بالقطع، براستی، بهتحقیق، بهیقین، بیشک، بیشک، بیگمان، حتماً، حتمی، صددرصد، موکداً، محققاً، مسلماً، هرآینه، همانا، یقیناً
قطعاً
مترادف و متضاد
فرهنگ معین
(قَ عَ نْ) [ ع . ] (ق .) مطمئناً، یقیناً. در جملة منفی به معنی ابداً، هرگز و به هیچ وجه آید.
لغت نامه دهخدا
قطعاً. [ ق َ عَن ْ ] (ع ق ) جزماً. (اقرب الموارد). یقیناً: الامر واقع قطعاً؛ منصوب است بنابر آنکه مصدر باشد به معنی اجزم به و قیل علی الحال ای مقطوعاً بوقوعه . (اقرب الموارد).
کلمات دیگر: