قنبرآباد. [ قَم ْ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میربیک بخش دلفان شهرستان خرم آباد، واقع در 36هزارگزی باختر نورآباد و 30هزارگزی باختر شوسه ٔ خرم آباد به کرمانشاه . موقع جغرافیایی آن جلگه و سردسیر است . سکنه ٔ آن 240 تن است . آب آن از چشمه و محصول آن غلات ، لبنیات ، پشم و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان سیاه چادربافی است . راه مالرو دارد. ساکنین از طایفه ٔ بابائی کوشه هستند و در زمستان به قشلاق میروند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
قنبرآباد
لغت نامه دهخدا
قنبرآباد. [ قَم ْ ب َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان فشافویه بخش ری شهرستان تهران ، واقع در 50هزارگزی جنوب باختر شهر ری و 20هزارگزی جنوب خاوری راه شوسه ٔ قم . موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است . سکنه ٔ آن 308 تن است . آب آن از قنات و فاضل آب کرج و محصول آن غلات ، صیفی ، چغندرقند و شغل اهالی زراعت است . راه مالرو دارد و از دامنه ٔ آرارکوه ماشین میرود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
قنبرآباد. [ قَم ْ ب َ ](اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد، واقع در 30هزارگزی جنوب خاوری بجنورد و4هزارگزی شمال خاوری مشهد به قوچان . موقع آن جلگه و معتدل است . سکنه ٔ آن 262 تن است . آب آن از قنات و محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و مالداری و قالیچه بافی است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
قنبرآباد. [قَم ْ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان آباد بخش اسفراین شهرستان بجنورد، واقع در 20هزارگزی جنوب باختری اسفراین و یکهزارگزی باختر شوسه ٔ عمومی بجنورد به اسفراین . موقع جغرافیایی آن دامنه و گرمسیر است . سکنه ٔ آن 87 تن است . آب از قنات و محصول آن غلات ، بنشن ، پنبه و شغل اهالی زراعت و مالداری و قالیچه بافی است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
قنبرآباد. [ قَم ْ ب َ ] (اِخ ) (امام ضامن ) دهی جزء دهستان قمرود بخش مرکزی شهرستان قم ، واقع در 25هزارگزی شمال خاوری قم . موقع جغرافیایی آن جلگه و هوای آن معتدل است . سکنه ٔ آن 50 تن است . آب آن از چشمه و محصول آن غلات ، دیمی ، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری وگلیم و جاجیم و جوراب بافی است . راه مالرو دارد و ماشین میتوان برد. ساکنین از طایفه ٔ چکینی هستند و تغییر مکان نمیدهند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
قنبرآباد. [ قَم ْ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان نقاب بخش جغتای شهرستان سبزوار. در 35هزارگزی شمال خاوری جغتای و یکهزارگزی جنوب جاده ٔ عمومی سبزوار. موقع جغرافیایی آن جلگه و معتدل است . سکنه ٔ آن 244تن است . آب آن از قنات و محصول آن غلات ، پنبه ، کنجد و شغل اهالی زراعت است . راه مالرو دارد. از نقاب میتوان اتومبیل برد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
قنبرآباد. [ قَم ْ ب َ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان افشاریه ساوجبلاغ بخش کرج شهرستان تهران ، واقع در 31هزارگزی باختر کرج و 10هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ کرج به قزوین . آب آن از قنات و رود کردان و محصول آن غلات ، بنشن ،صیفی ، چغندرقند، انگور و لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است . راه مالرو دارد و از طریق قاسم آباد بزرگ ماشین میرود. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1).
قنبرآباد. [ قَم ْ ب َ ](اِخ ) دهی است از دهستان مرکزی بخش جویمند حومه ٔ شهرستان گناباد، در 3هزارگزی شمال گناباد سر راه شوسه ٔعمومی تربت به گناباد. موقع جغرافیایی آن جلگه و گرمسیر است . سکنه ٔ آن 327 تن است . آب آن از قنات و محصول آن غلات ، زعفران ، بنشن و شغل اهالی زراعت است و راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).