قولدره . [دَ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بیلوار بخش مرکزی شهرستان کرمانشاهان ، سکنه ٔ آن 150 تن . آب آن از چشمه . محصول آن غلات ، حبوب و لبنیات . شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان آنجا قالیچه ، جاجیم و گلیم بافی است .راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
قولدره
لغت نامه دهخدا
قولدره . [ دَ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش تکاب شهرستان مراغه ، سکنه ٔ آن 696 تن . آب آن از چشمه سارها. محصول آن غلات ، بادام ، حبوب و کرچک . شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان آنجا جاجیم بافی است . راه مالرو دارد. در دو محلی بفاصله 500 گز به نام قولدره ٔ بالا و پایین مشهور است . سکنه ٔ قولدره ٔ پائین 182 تن می باشد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
کلمات دیگر: