کار گره شدن یا بودن . [ گ ِ رِه ْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) بر نیامدن حاجت . (آنندراج ) :
ز سخت گیری زلف تو کار من گره است
وگرنه هیچ گره نیست بی گشاد اینجا.
ز سخت گیری زلف تو کار من گره است
وگرنه هیچ گره نیست بی گشاد اینجا.
مولانا لسانی شیرازی (ازآنندراج ).