کلمه جو
صفحه اصلی

کارکنی

لغت نامه دهخدا

کارکنی . [ ک ُ ] (حامص مرکب ) عمل و منصب کارکن . (ناظم الاطباء). و رجوع به عامل شود.



کلمات دیگر: