کلمه جو
صفحه اصلی

کامورشده

لغت نامه دهخدا

کامورشده . [ کام ْ وَ ش ُ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) نیکنام و نامور گشته . || بهره مندو کامیاب . || مشهور شده . (ناظم الاطباء)



کلمات دیگر: