کبوتروار. [ ک َ ت َرْ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) چون کبوتر. مانند کبوتر. کبوترآسا : دیده ام سرچشمه ٔ خضر و کبوتروار آب خورده و پس جرعه ریزی در دهان آورده ام .خاقانی .