کدورة. [ ک ُ رَ ] (ع مص ) تیره شدن و کذا کدر عیشه ، نقیض صفا و منه : خذ ما صفا و دع ماکدر. (از منتهی الارب ). نقیض صفاست و گفته اند کُدرَة در لون و کدورة در آب و چشم و کَدَر در همه ٔ موارد بکار رود. (از اقرب الموارد). کَدارَة. کُدور. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). کُدرَة. (اقرب الموارد). کُدُرَة. (منتهی الارب ) و رجوع به مصادر مذکور شود.
کدوره
لغت نامه دهخدا
کدورة. [ ک ُ رَ ] (ع اِمص ) تیرگی . والکدرة فی اللون و الکدورة فی الماء و العین . (از منتهی الارب ). تیرگی و آلودگی و ناپاکی آب . (ناظم الاطباء). دردآلودگی . (یادداشت مؤلف ). مقابل صفا. (از آنندراج ). و رجوع به کدورت شود.
کلمات دیگر: